مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود . او فرماندار شهر گفت :آخرین خواسته ی من را بر آورده کنید به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خدا حافظی کنم .من قول می دهم برگردم.فرماندار و مردمان با تعجب به او نگاه کردند.فرماندار و مردمان تماشاچی گفت: چه کسی ضمانت این مرد را می کند ؟ ولی کسی جرات این را ضامن او شود نبود، مرد گناهکار با خواری وزاری گفت:
لیست فروشندگان / مشخصات فروش این محصول
نام فروشنده | زمان ارسال | گارانتی | تخفیف | قیمت | |
---|---|---|---|---|---|
کیمیا خزر | آماده ارسال ارسال کالا از 3 روز کاری آینده | گارانتی ندارد | بدون تخفیف | 75,000 تومان |