الن عزیز
دیشب به عمارت وادرینگ هایتز رفتم و برای اولین بار شنیدم کاترین خوب نیست و هنوز بیمار است، به همین دلیل تصور میکنم که نباید برای او چیزی بنویسم و برادرم هم یا از سر عصبانیت یا کینه توزی هنوز جواب نامهای که برای او فرستادم را پاسخ نداده است با این حال مجبورم حرف دلم را به کسی بنویسم تو تنها کسی هستی که از میان اطرافیانم باقی مانده است